سیده فاطمه مقیمی نامی آشنا برای همه کارآفرینان و به خصوص خانم های فعال در این حوزه است خانم مقیمی کارش را زمانی شروع کرد که در جامعه ایران کار کردن برای خانم ها معنی خاصی نداشت چه برسد به این که یک خانم بخواهد به یک حیطه کاملا مردانه ورود پیدا کند، اما ایشان با روحیه ای خستگی ناپذیر و بقول خودشان با مقاومت زیاد از این باور جامعه که هنجاری را نابه هنجاری میپنداشت عبور کردند و توانستند اولین هایی چون ثبت شرکت حمل و نقل و گرفتن گواهینامه پایه یک را در کارنامه خود ثبت کنند. ایشان هماکنون عضو اتاق تهران هستند و به تازگی ریاست کانون زنان بازرگان ایران را به عهده گرفتهاند. ماهنامه کارآفرینی ستکا برآن شد تا مصاحبه ای را با یکی از اولین بانوان کارآفرین انجام دهد تا دیگران بتوانند از تجربیاتشان استفاده کنند.
مصاحبه با سیده فاطمه مقیمی
-لطفا خودتان را برای ما معرفی کنید.
سیده فاطمه مقیمی هستم متولد ۱۳۳۷٫ کارشناسی خود را مهندسی عمران از انگلیس گرفتم و برای ادامه تحصیل رشته مدیریت بازرگانی و مدیریت بحران را انتخاب کردم. در سال ۱۳۵۸ در یک شرکت حمل و نقل ابتدا در بخش ترجمه و بعد در بخش کامیون داری شروع به کار کردم و پس از ۳ سال فعالیت در آن شرکت، تصمیم گرفتم که به صورت مستقل کار کنم و در سال ۶۳ شرکت سدیدبار را تاسیس کردم و الان مدیر عامل آن هستم.
-با توجه به این که تحصیلات شما در مهندسی عمران بوده است، رابطه تحصیلات و کسب و کاری که انتخاب کردید چه بوده است؟
رابطه اولیه ای وجود نداشت. من خیلی به این اعتقاد دارم که تحصیل تاثیر خوبی بر روی هر کسبوکار و اشتغالی میگذارد، ممکن است که فضای مستقیم را ندهد اما فضای کل و این دید را به آدم می دهد که بتواند در اجتماع باشد. نوع کسب وکاری که من ایجاد کردم به ظاهر رابطهای با تحصیلم نداشت، ولی آیا همه در مشاغلی که کار می کنند با رشته تحصیلیشون مرتبط است؟ نیست. من به صورت اتفاقی وارد صنعت حملو نقل شدم، اما وقتی که وارد این صنعت شدم به سراغ آموزش دوره هایی که وجود داشت رفتم تا بتوانم خودم را با آن هرم سازگار کنم. ولی بعد ازاینکه برای ادامه تحصیل مدیریت بازرگانی خواندم به من دید بهتری برای رشد کردن داد و دنیای جدیدی از کار کردن را برای من ایجاد کرد.
در شیوهی تربیتی والدین شما رفتارها و ویژگی های خاصی وجود داشت که در کارآفرین شدن شما موثر باشد؟
رفتار خاص آن ها دقیقا این بود که عملا حمایت ضمنی می کردند، یعنی این فرصت را ایجاد می کردند که بازدارنده کسی که می خواهد درخانواده رشد داشته باشد نباشند. آنها زمینه را برای این رشد فراهم میکردند. با این نگاه بله حمایت خانواده وجود داشت.
-معمولا می گویند که کارآفرینان در زندگی شان سختی هایی داشته اند که با عبور از آن ها به موفقیت رسیده اند، شما در دوران کودکی تان از این سختی ها داشته اید؟
سختی نه، من در یک خانواده متوسط خوب زندگی کرده ام، یعنی با سختی و دشواری زندگی نکرده ام و از نظر مالی هم مشکلی در خانواده ام نبوده است، پدر و مادر من هم از نظر اصولی هر دو فرهنگی بوده اند و در اجتماع کار می کردند، پس نگاهی به کار کردن زن در خانواده ما وجود داشت. سختی را من ذاتا خودم برای خودم به وجود میآورم. البته خیلی از آموزشها را در زندگی به خاطر نوع تربیت کردنمان به ما نداده اند. پدر و مادر من سعی کردند که ما همه چیز را به با یک کم سختی کشیدن داشته باشیم و حدودی وجود داشته باشد.
مثلا اگر قرار بود یک سری پول به صورت هفتگی به ما داده شود در عوض ما را مجبور به انجام دادن یک سری کارهای مشارکتی در خانه می کردند و بعد به ما هفتگی یا روزانه پول میدادند. با این نگاه ما بزرگ شده ایم و نه با اون نگاه که همیشه یک چیز آماده را داشته باشیم.
-کار را چگونه شروع کردید؟ چه موقعیتی برای شما پیش آمد که این کار را شروع کردید.
در سال ۱۳۵۸ پس از اتمام دوره تحصيلات دانشگاهي در رشته مهندسي عمران به ايران بازگشتم وتلاش کردم تا در رشتهاي كه تحصيل نموده بودم مشغول به كار شوم متأسفانه با جو ايجاد شده بهخصوص پس از انقلاب و مشكلات عديده و موجود بالاخص در اين مقوله كه يك زن نمي تواند در محيط كارگاهي ساختماني مشغول به كار شود باعث گرديد كه از اين كار بازبمانم. خاطرم مي آيد كه در فروردين ماه ۵۸ بود و درست پس از تعطيلات عيد نوروز روزنامهاي خريده بودم تا از روي آن بتوانم با مراجعه به آگهي هاي ثبت شده استخدامي براي خود كاري را دست و پا كنم، در ميدان وليعصر در كناره باجه تلفن و در صف متقاضيان استفاده از تلفن ايستاده بودم كه دختر خانمي در كنار من نيز در انتظار نوبت بود سر صحبت با ايشان بازشد و وقتي مطلع شد كه من به زبان انگليسي تسلط دارم پيشنهاد كرد كه اتفاقاً شوهر خواهر من در يك شركت بين المللي سهامدار است و در آن شركت نياز دارند كه از وجود يك مترجم براي كارهاي بين المللي خود استفاده كنند . سپس شماره تلفن آن محل را به من داد. من هم با آن شماره تماس گرفتم و قرار گذاشتم كه فردا صبح به آن محل بروم. بالاخره در روز قرار به محل كار رفتم محيطي پر آشوب و شلوغ بود اين خاطرات بر مي گردد به حدود ۳۵ سال قبل. در شروع كار مشغول به كار ترجمه و شناخت از اسناد حمل و نقل بين المللي شدم، بسيار كار مشكلي بود چون جوان بودم در جمعي كه بخصوص آقايان راننده بودند و از نظر فرهنگي از طبقه خاص با ديدگاه خاص بودند. كاركردن بسيار مشكل بود. بهرحال كم كم وارد مقوله تخصصي تر كار شدم، مدام از طرف مديريت مربوطه با تعجب مورد تشويق قرار مي گرفتم. تلاش من منجر شد كه ظرف ۵ ماه مسئول بخش كاميوني شركت شدم. کم کم علاقه ای در من برای ادامه دادن این کار به وجود آمد و توانستم به پیشرفت های خوبی برسم و مستقل شوم و تا الان در همین صنعت باقی بمانم.
-برای ادامه کسب و کارتان چه برنامه ای دارید؟ با توجه به این که سدیدبار در حال خدمت رسانی است، در آینده چه برنامه ای برای باقی ماندن آن دارید؟
باقی ماندن، اینکه یک چیزی در بازار میاد برای اینکه موفقیتش را حفظ کند نیاز به ماندن در همان سطح خودش را ندارد و باید تلاش کند تا بازارهای جدیدی برای خودش پیدا کند، نیازهای مشتریان را بتواند تامین کند، در آن شرایط است که می تواند به آن جایی برسد که رشد خودش را به دنبال داشته باشد. من هم هدفم این است که بهترین سرویس را با بهترین کیفیت (کار من یک نوع کار خدماتی است و تولید نیست که بگوییم جنس بهتر، بسته بندی قشنگ تر) به مشتریانم بدهم. هر کسی بنا بر رشته کاری خودش انتخاب میکند، بنابراین من به دنبال این هستم که سرعت و قیمت مناسبتری را بتوانم به مشتریانم بدهم.
– مسلما در یک شرکت حمل و نقل مدیریت منابع انسانی خیلی سخت است؟ شما چگونه این را مدیریت کردید وچالش هایش را حل کردید؟
مدیریت منابع انسانی ما مهمترین اصل ما بود به دلیل اینکه نیروی انسانی ما ابزار اولیه شرکت ماست، آنها رانندگان شرکت هستند. پس شناخت ادبیات کار کردن با آنها یک عامل خیلی مهم بود،
خیلی مهم بود که بتوانیم خواستهها و مشکلات رانندهها را حل کنیم. آنها ماهها از خانوادهشان دور بودند. ما باید سعی میکردیم با خانوادههای آنها مصاحبت بیشتری انجام میدادیم و کمبودهایشان را در نبود سرپرست خانواده حل و فصل میکردیم. یک سری اتفاقات خوب رخ داد و خیلی خوب توانستیم کمبودهای خانوادهها را در مسائل زندگی و مالی حل کنیم. و زن بودن اینجا به کمک ما اومد به خاطر اینکه به علت زن بودن راحت می تونستیم در غیاب مرد خانواده ،نبودش رو تکمیل بکنیم. رانندهها از این ناراحت نبودن که حالا مدیر شرکت زنگ میزنه حال زن ما رو میپرسه، مدیر شرکت چون خودش زنه ارتباط برقرار کردنش بسیار راحت تر اتفاق میافتاد.
-در زمینه مسائل مالی برای پرسنل هم خلاقیتی هایی داشتید که بقیه شرکت های حمل و نقل از آن استفاده نکنند؟
کاری که ما کردیم این بود که بازخرید های دوره ای و تشویقهایی را برای پرسنل در نظر گرفتیم. این بازخریدهای دوره ای که در مرحله اول زیاد بهش دقت نمی شد فرصت سرمایه گذاری بعدی را برای آن ها مهیا می کرد که بتوانند وارد بازار شوند و با درآمد سالیانه ای که به دست می آورند برای خودشان سرمایه گذاری کنند. ما شرکت تعاونی نداریم اما به عبارتی از دارایی های خود پرسنل برایشان این تعاونی را به وجود می آوریم. در هر دوره ای ما سنوات را از آن ها می خریم و بعد به آن ها پرداختی را انجام می دهیم و آن ها را هم موظف می کنیم که در جای دیگری سرمایه گذاری کنند و این سرمایه برایشان رشد می کند و در هر دوره ای سرمایه گذاری جدیدی برای آن ها پیش می آید
-محدودیت هایی که شما در مسیر کارآفرینی با آن ها مواجهه بودید چه بوده است؟
در زمانی که من وارد حیطه کارآفرینی شدم محدودیت هایی که وجود داشت بیشتر باور های جامعه بود و بحث قانونی زیاد بازدارنده نبود و ممانعتی از این نظر در انجام این کار وجود نداشت ولی عدم شناخت قانون از سوی کسی که متصدی یا متولی اجازه دادن برای شروع این کار بود، همیشهیکی از محدودیتهای اصلی بود.
-در این مسیر کسی شما را اذیت نکرده که در نیمه راه بخواهید پشیمان شوید؟
حتما کسی اذیت نکرده که من الان اینجا نشستم و یا مقاومت من زیاد بوده است.
-برای اینکه روحیه مقاومت را را داشته باشید و آن را در خودتان حفظ کنید چه کارهایی انجام داده اید؟
یک سری از رفتار ها و خصلت های آدم ذاتی است و در خودش وجود دارد و یک سری دیگر را از محیط می گیرد و اکتسابی است. احتمالا این روحیه هم در من وجود داشته و گر نه من نمی توانستم از محیطم کمک بگیرم. در کل من آدمی هستم که به خودم سخت می گیرم، خودم رو آزمایش می کنم، محک می زنم و سخت کوشی می کنم. تکرار قضایا و ممارست کردن خیلی به آدم کمک می کند. آدم می تواند در سلسله مراتب مختلف باشد. تکرار کردن برای آدم تجربه می آورد و تجربه به رشد آدم کمک می کند.
-برای این ممارست تکنیک خاصی برای خودتان دارید؟
من همیشه برای خودم تشویق داشتم. بچه هم که بودم کارهایم را زمان بندی می کردم و اگر به موقع همه آن ها را انجام می دادم تشویقی را برای خودم در نظر می گرفتم مثلا اینکه ۱۰ دقیقه به خودم استراحت می دادم و تلویزیون نگاه می کردم. تشویق در هر سن و رده ای برای آدم می تواند باشد فقط باید دید چگونه آن را برداشت می کند.
-در رابطه با کارمندانتان سعی کردید اخلاق خوبی را در آن ها پرورش دهید و رفتارهای خوب را به آنها منتقل کنید؟
طبیعتا بله. به این دلیل که سازمان باید طبق نظر مدیریت مشترک باشه و جلو رود و اگر اینگونه نباشد از هم میپاشد. عادت هایی در عملکرد کاری هست که من به آن ها اعتقاد داشتم مثل سالم کار کردن، درست کار کردنو اطلاعات صحیح دادن به صاحبان کالا. سعی کردم این ها را جا بیاندازم چون من به هیچ وجه دوست ندارم مثلا اگر باری داخل انبار است و به هر علتی کامیون نیست بگویند کامیون تو راهه یا ماشین خراب شده. عین واقعیت را می گویم حتی اگر برای کسی خوشایند نباشد و دوست دارم کارمندانم هم صادق باشند.
-اگر یک خانم بخواهد در شرایط فعلی جامعه کارآفرین شود از نظر شما چه خصوصیاتی ید داشته باشه؟
کارآفرینی برای زن و مرد فرقی ندارد. کارآفرین شدن یک چارچوبی دارد. داشتن اعتماد به نفس خیل مهم است. آگاهی داشتن و اطلاع داشتن اهمیت دارد و در این زمینه باید آموزش ببینند. اگر جاهایی مثل انجمن زنان کارآفرین یا کانون بانوان بازرگان تشکیل می شود به این دلیل است که در جامعه امروز ایران و کشور های در حال توسعه این باور را بتوانیم به وجود بیاوریم که در تمام دنیا زنان می توانند یک کار را به راحتی یک مرد انجام دهند و البته تا وقتی که این باور شکل بگیرد زمان می برد. پس زنانی که میخواهند وارد این حوزه شوند باید رشد کنند و خودشان را با این محیط سازگار کنند. مهمترین مسئله ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که فرهنگی را که خودش می خواهد براساس آن کار کند باید باور داشته باشد تا بتواند آن را به دیگران بقبولانند، اگر کسی اعتماد به نفس نداشته باشد چگونه می تواند آن را به دیگران بقبولاند. برای مثال خانمی می خواهد وارد یک سازمان شود و کار مدیریانجام دهد، اگر روش درست مدیریتی را بلد باشد و خودش را باور کند حتما می تواند یک کار مثبت مثل همتای مرد خودش انجام دهد. نکته دیگری که مهمه این است که آقایونی که در دنیای امروز صدر نشین اجرایی و کارهای مدیریتی هستند یادشون نره که تربیت شده دست ما زن ها هستند. اگر این را باور کنند اون موقع یاد می گیرند که که یک زن مدیریت کردن را خوب بلد است چون توانسته مدیرهای مرد خوبی را تحویل جامعه بدهد.
-شما ریاست کانون زنان بازرگان ایران را به عهده دارید، در خصوص اینکه این کانون چه خدماتی را برای کارآفرینان ارائه می دهد توضیح می دهید؟
کانون برای زنان بازرگان ایران است یعنی عملا باید بازرگان باشند تا عضو کانون شوند، اما مجموعههایی رو ما داریم و برنامه ما هم این است که کارآفرینان جدید را رشد دهیم تا به درجه بازرگانی برسند و عضو این کانون شوند. ما در کانون یک اساسنامه داریم که طبق آن برایمان تعیین تکلیف شده است و ما آن را انجام میدهیم. اما جای دیگری است که از کارآفرین حمایت میکنیم که یکی از این کارها اتاق فکر است و در اتاق فکر دیگر تفکیک جنسیتی نداریم.
-توصیه شما به خانمهایی که میخواهند وارد مسیر کارآفرینی شوند چیست؟
ما باید این فرهنگ که مرد نانآور خانواده است را از گوش، ذهن و فکر جوانهای این مملکت برداریم. خانمی که میرود مدرک میگیرد نباید به این فکر کند که اگر ازدواج کرد شوهرش باید برایش پول دربیاورد. باید به این جوانها گفت نه، تو به این جامعه مدیونی، از این جامعه استفاده کردی و الان اگر توانایی داری باید آن را در همین جامعه خرج کنی. رسالتهایی هست اینکه یک زن اول باید مادر باشد، باید همسر باشد. ما همه اینها را قبول داریم و وارد این بازی نمیشویم. خانوم هایی در این مسیر قابلقبول و موفقاند که مهمترین اصل کلیدی را که مادر خوبی داخل خانه باشند دارند و جامعه بعدی را خوب تربیت میکنند. خانمها نباید جامعه داخل خانه خود را رها کنند و بگویند که میخواهم کل جامعه را تغییر دهم چون آدمی که نتواند ۳-۴ نفر را مدیریت کند مسئولیتپذیری خوبی ندارد، نمیتواند بیرون از خانه هم کاری را انجام دهد و مدعی جامعه بیرون باشد؛ در اینجا یک مشت نشانه خروار است.
خانم مقیمی مهمترین ویژگیهای شخصیتی خودش را چه میداند؟
این سؤال رو بهتر است از اطرافیانم بپرسید. اما مهمترینشان به نظر خودم سختکوشی، اعتمادبهنفس، صداقت و پیگیری است. روی صداقت خودم هیچ نقطهضعفی نمیگذارم و اگر چیزی را بخواهم و درکوتاه مدت بهش نرسم صبر میکنم تا با منطق و تغییر نگاه به دستش بیاورم.
محصولات مرتبط






